دلم که زیادی تنگ می شه، بلند می شم و سرک می کشم تو راهرو ها تا یه چیزی پیدا کنم واسه دلخوشی...
هرچی به اتاقت نزدیک تر می شم هرم بیشتری به تنم می خوره ، این شوفاژه روشنه انگار... پارسال هم بود ! چقدر دوستش دارم ... از تو بیشتر شاید !! از تو خیلی بامرام تره انگار !
اون موقع ها عاشق این بودم که وقتی میام اینطرفا، شوفاژ روشن باشه و گرم... اونوقت زمین هم گرم بود دیگه ، تو هم گرم بودی... بعد من می خوابیدم کنار شوفاژه روی زمین و از داغی ش که به تن سردم چنگ می زد کیف می کردم! چشمامو می بستم ولی خیرگی نگاه مردونه ات رو می دیدم... همونجوری می خوابیدم که تو دلت ضعف می رفت و طاقت نمیاوردی میومدی کنارم می خوابیدی و موهامو به بازی می گرفتی...
یادش بخیر انگاری غریبه تر که بودیم بهتر بود...
شایدم الان غریبه تر شدیم! آخه آدم وقتی به یه مقطعی می رسه قبلشو فراموش می کنه ! شاید ما باور کردیم که این غریبگی همونه که بهش می گیم آشنایی !
... حالا تو کجایی که من فضای سرد کنار آب نما را به اتاق گرمت ترجیح می دم...
کجایی ببینی سویشرت آبیه که نیم تنه است رو پوشیده ام و اومدم اینجا و تو که نیستی همش خاطرات اولین نگاهت برام زنده میشه که هاج و واج موندی تا دیدیش توی تنم ! (خنده ای می کنم از سر درد!!)
پارسال این موقع که می شد می کشتنت تنهام نمی گذاشتی...
به چه زبونی بگم من انقدر پولدار شدنتو نمی خوام... من تحمل ندارم پول لعنتی رو از من بیشتر دوست داشته باشی !!!!!
دلم تنگ شده واسه همون رنو ه که خیلی طول نکشید... چقدر وقتی پژو 206ات رو خریدی ذوق کردیم دوتایی... گفتی حالا پیش به سوی جنتو به رنگ غروب ... و رفتی هم !
چقدر خیابونا و اتوبانا رو دوتایی با بالاترین سرعت می رفتیم و جیغ می زدیم تا آخر شب می شد و اشکمون از هیجان درمیومد... آخرشم موقع خونه رسیدن با صدای خوشگلت که دلم براش یه دره شده ، آهنگای ملیح می خوندی و منو می کشتی...!
حیف که دیگه نیستی... حیف که حتی تو حرف زدنات یه عسلم ساده هم دیگه خرج نمی کنی ... یعنی دیگه یادت نیست... یادت نیست که پولو می خواستی تا منو خوشحال کنی...
الان دلم می خواد بگم گور بابای پول ... می خوام بگم من همون خود قبلیتو با همون رنو مسخره هه بیشتر دوست داشتم !
می خوام بهت بگم بیا همه این راهو یه آندوی درست حسابی بزنیم و برگردیم سر همون جای قبلی... سر همون خونه ی اولی که برای خریدن تک تک وسایلش کلی ذوق می کردیم و جشن دو نفره می گرفتیم...
می خوام بهت بگم اگه برگردی و همون مرد بی ریای سابق بشی ، منم دوباره دوستت خواهم داشت...
می خوام بهت بگم..........
تو که اینجا نمیای.... برای چی ، برای کی الکی حرف بزنم ؟!!!
+ امروز روز ازدواجه ! پارسال تو این روز چقدر کیف کردیم... چقدر شاد بودیم ! گذشت...
++ این نیز بگذرد..........