رویای انسان در تمام عالم زبانزد است و رویای شاعران بیش...
تا جایی پیش می رود شاعر که همه چیز را به اوج می رساند...
اوج لذت اوج زیبایی اوج عشق اوج ... اوج کمال... انسان گاهی تا رویای خدابودن می رود هم !
...و این همان است ؛ آرزوی دیرینه ی انسان ها... کیمیاگری... سحر ... اکسیر جاودانگی...
همه برای همین رویاها در ادبیات انسان ها وارد شده اند...
و انسان رویا می پرورد و لذت می برد و زیبا می شود و عاشق می شود و .... کامل ؛ اما نمی شود... انسان خدا نمی شود !
همیشه وقتی کسی سوال می کند درس ات آیا تمام شده می خندم ! و به فکر می روم که مگر تمامی دارد ؟!
200 که هیچ ؛ بیش و بیش تر هم ، شاعر ؛ کمال در بی نهایت است !
و باید به بینهایت زد ، غرق شد تا به بی نهایت ها رسید...
- و گرچه نمی پذیری شاعر ؛ اما ، فکر کنی بد نیست ؛ به اوج کمال ، به آنکه بی نهایت است ! –
دور بود و خواستنی