میفرمایند: اون خاطره که میگی جای دیگه نوشتم را چرا اینجا نمیذاری؟ مگه یه کپی پیست چقدر کار داره؟!
البته فقط بحث کپی پیست ش نیست ،
ولی چشم، مقداری از اون پست را اینجا هم میذارم...
کلش خیلی طولانیه، و مربوط به سال ۸۹
:
همیشه تو دنیای آدم یه کسایی هستند که خاصن ؛ و گاهی هم خیلی خاص !
منظورم هم اصلا این نیست که مثلا تمام فکر و ذکرت باشن و باهاشون خونه های عشقی و رویایی بسازی و ازین مزخرفات که آبرو واسه دخترا نذاشته !! منظورم آدماییه که برات جایگاه ویژه ای دارن، یه جور خاصی ارزش و احترام براشون قائلی و یه جور متفاوتی از دیگران باهاشون رفتار می کنی !
حالا تصور کن توی یک روز، تو نمایشگاه مربوط به کارت، با چندتا از همین آدمای خاص برخورد داری و در برابر تک تکشون یه جور خاصی ضایع می شی !! و کلا این روز کاری سراسر براتون می شه سوژه خنده !
برای مثال یکبارش جناب همکار محترم برای صدور کارتی به نام خودت از فاصله ی چندمتری اسم کوچکتو می پرسه و به دلیل نسبتا دور بودنش و سروصدای بیش از اندازه ی مکان، چندین بار با صدای خیلی بلند اسمت رو میگی (در واقع فریاد می زنی!) و بعد یهو نگاه می کنی می بینی یکی از همون آدم ها، در یک قدمی ت ایستاده و مونده که چطور خنده ش رو کنترل کنه !!
جالب اینکه این آدم بین دوستانم که می شناسنش به خشک و جدی بودن و اصلا نخندیدن معروفه !!
یا مثلا یکی رو که کاملا تلفنی همیشه با هم در ارتباط بودین (کاری!!!) می بینی و وقتی خودشو معرفی می کنه به حد ذوقمرگی از دیدنش خوشوقت می شی و جناب رییس و جناب همه ی محترم با چنان بهتی نگات می کنن که تنها کاری که تو اون لحظه از دستت برمیاد اینه که آب بشی و چون این امکان هم حقیقتا فراهم نیست هردو ترجیح میدین سرتونو بندازین پایین و ریز ریز بخندین!!
یا یکی دیگه ش اینکه یه نفر که بیش از حد بهش ارادت داری رو بین جمعیت زیاد مخاطبان می بینی و به دلیل تغییر مدل موهاش نمیشناسی و فقط ته دلت یکی بهت می گه این یکی از همون آدمای خاصته ! و همچنان بین جمعیت زیاد مخاطبانت زل می زنی بهش و یکدفعه یه چراغ بالاسرت روشن می شه که یعنی این همان آقای ج-ت خودمان است! و بعد بهت زده می شی از اینکه با وجود دقت زیاد ناخودآگاهی که از خودت سراغ داری چطور تاحالا متوجه رنگ سبز چشماش نشده بودی ! و چطور تابحال فکر نکرده بودی که این صورت همیشه خسته با چشمای سرخ شده و موهای به هم ریخته ش تا چه حد می تونه خوش فرم و پسند باشه...
البته این مبهوتی ِ نمیدونم چه مدت طول کشیده اصلا شبیه سوژه خنده نبود، بیشتر.... !
بگذریم . .
دور بود و خواستنی